شهید رییسی اعتقاد عملی به گفتمان امام راحل داشت
امام جمعه فومن با بیان اینکه «شهید رییسی» اعتقاد عملی به گفتمان امام خمینی(ره) داشت، گفت: مردم رییس جمهوری می خواهند که به این گفتمان ها پایبند باشد.
عباس عبدی
کمیت و کیفیت مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری را چه عواملی تعیین می کند؟ ابتدا کیفیت مشارکت را توضیح می دهم. انتخابات و رای دادن به شکل موجود، پدیده چند قرن اخیر است. نه به این علت که مردم پیش از آن با چنین مفهومی آشنا نبوده اند، بلکه چنین مفهومی در نظام های پیشامدرن موضوعیت نداشته است.
در یک نظام قبیله ای یا فئودالی که افراد جامعه، شهروندان مختار و آزاد محسوب نمی شوند، رای دادن بی مفهوم است. یا همه تصمیمات را یک نفر می گیرد، یا حداکثر در شورای محدود قبیله با مشورت یا رای گیری محدود تصمیم گیری و اقدام می کنند. ولی از هنگامی که افراد از تعلقات خانوادگی و قبیلگی رها شدند و حتی خانواده نیز هسته ای شد و تحصیلات و آموزش برای زن و مرد گسترش یافت و قدرت از پایگاه ارثی و انتسابی جدا و به امری قراردادی و اکتسابی تبدیل شد، کم کم مساله حق شهروندان در انتخاب صاحبان قدرت نیز مطرح شد و این حق به مرور توسعه یافت.
ابتدا مردان دارای ثروت صاحب حق رای بودند، بعد کم کم اقشار دیگر نیز اضافه شدند و زنان آخرین گروه هایی بودند که به شهروندان صاحب حق رای تبدیل شدند و اکنون همه افراد بالای سن خاصی (معمولا ۱۸ سال) دارای حق رای هستند. به طور طبیعی و بر اساس همین روند در جوامع توسعه یافته افراد دارای تحصیلات بالاتر، شهرنشین ها، گروه هایی که از متوسط جامعه ثروتمندتر هستند و مردان بیش از دیگران در انتخابات شرکت می کنند، زیرا انتخابات برای آنان موضوعیت و کارکرد بیشتری دارد. پس اگر دیدیم که در یک جامعه، افراد با این ویژگی ها مشارکت انتخاباتی کمتری دارند، به معنای آن است که آن انتخابات واجد کیفیت لازم و کارکرد واقعی نیست.
درست است که همه مردم دارای حق رای مساوی هستند و هنگام شمارش آرای صندوق، تمایزی میان رای بالاترین مقامات کشور یا زبده ترین نخبگان با آن پیر روستایی فاقد سواد در یک روستای دورافتاده نیست، ولی به لحاظ کیفی این دو تفاوت دارند. برای فهم ماجرا فرض کنیم که ۲۵ درصد افراد جامعه دارای تحصیلات عالی هستند و ۷۵ درصد هم فاقد این سطح از تحصیلاتند. همچنین فرض می کنیم که صد نفر در انتخابات شرکت کرده اند. چند حالت زیر را برای این انتخابات فرض می کنیم.
همان طور که مشاهده می شود در هر سه حالت تعداد مشارکت کنندگان صد نفر است. در حالت اول سهم افراد با تحصیلات عالی در صندوق رای به همان نسبت سهم آنان در جامعه است. در حالت دوم این سهم خیلی بیشتر است و در حالت سوم این سهم خیلی کمتر است. این سه انتخابات از نظر کمیت مشارکت کنندگان کاملا یکسان است ولی از نظر کیفیت و اثرگذاری بر جامعه بسیار متفاوت است.
انتخابات دوم نشان دهنده توسعه یافتگی مفهوم و کارکرد انتخابات است که توانسته اقشار تحصیلکرده را پای صندوق رای بیاورد. نتیجه این انتخابات بازتاب دهنده خواست و اراده و رقابت این اقشار است در حالی که انتخابات سوم بازتاب دهنده قهر اقشار تحصیلکرده از صندوق رای است.
به معنای دیگر این قشر گمان نمی کنند که صندوق رای کارایی مورد نظر آنان را دارد. در حالت اول نیز اگر چه نسبت مشارکت در هر دو گروه مساوی است، ولی به همان دلایل پیش گفته، انتظار منطقی داریم که اقشار تحصیلکرده تر به دلیل آگاهی بیشتر آنان از نقش انتخابات با واقعیت زندگی، مشارکت بیشتری داشته باشند.
هر چه سهم این اقشار بیشتر باشد آن انتخابات کارکردی تر است، زیرا آنان اخبار و اطلاعات را بیشتر پیگیری می کنند، آگاهی سیاسی بیشتری و از همه مهم تر مشارکت گسترده تری در امور کشور و جامعه دارند. این تفاوت کیفی را تا حدی در میزان مشارکت منطقه ای شاهد هستیم.
مشارکت انتخاباتی سال ۱۳۹۸ اگر چه حدود ۴۰ درصد بود ولی این نسبت برای شهر تهران که واجد شهروندان تحصیلکرده تر است، شاید حدود نصف این رقم بود و اگر این تفاوت را برای مناطق ۲۲گانه تهران نیز در نظر بگیریم، تفاوت ها خیلی بیشتر خواهد شد. یک انتخابات خوب باید دارای کیفیت مشارکت انتخاباتی بالاتر نیز باشد و هر چه کیفیت آن کمتر باشد، نتایج و کارکرد آن در اصلاح امور آن نیز منفی تر خواهد بود.
به كيفيت مشاركت انتخاباتي اشاره كردم و اينكه كيفيت شركتكنندگان بازتابي است از كيفيت و كارايي و موثر بودن انتخابات در اصلاح امور. البته به طور معمول تحليل كيفيت مشاركت كمتر ديده ميشود و بيشتر توجهات به سوي كميت مشاركت است. درصد ميزان مشاركت انتخاباتي طي دورههاي گوناگون به شرح زير بوده است.
به نظر ميرسد كه چند عامل نقش تعيينكنندهاي در ميزان مشاركت دارند. اولين آن را ميتوان نوعي سنت سياسي دانست. البته در ايران پس از انقلاب چنين سنتي وجود نداشت، بلكه طي چهل سال گذشته شكل گرفته است كه حداقلي از مشاركت را تامين ميكند. ولي اين سنت سياسي مبتني بر عوامل ديگري بود كه با از ميان رفتن آن عوامل، اين سنت نيز در حال كمرنگ شدن است و اولين نشانههاي آن را در جريان انتخابات مجلس در سال 1398 ديديم كه زنگ خطري جدي بود.
از نظر برخي اين سنت سياسي، كف راي 50درصد را هميشه تامين ميكرده است، ولي انتخابات گذشته نشان داد كه چنين سنتي پايداري لازم را ندارد. به همان عللي كه به وجود آمد ممكن است در غياب آن علل از ميان برود.
عامل موثر در شكلگيري اين سنت سياسي، اعتماد به ساختار حاكم است. مشاركت در هر چهار انتخابات رياست جمهوري در دهه 1360 مبتني بر اعتماد عمومي نسبت به ساختار سياسي بود. در حالي كه هيچكدام از آنها رقابتي نبودند و به معناي دقيق كلمه ميتوان گفت تكنامزدي بودند.
اصولا در آن انتخابات رقابت فاقد معنا و مفهوم جدي بود، جالبتر اينكه برخي نامزدها هم ميگفتند خودمان به آن نامزد اصلي راي خواهيم داد!! علت اين وضع اتحاد نسبي كليت ساختار سياسي و مردم بود كه از سوي ستيزهجويي بيرون از آن تهديد ميشد؛ ابتدا سازمان مجاهدين خلق و ديگر گروههاي مسلح و همزمان و سپس درگير بودن با يك جنگ.
افزايش درصد مشاركتكنندگان در مهر 1360 نسبت به مرداد ماه ناشي از واكنشي بود كه مردم نسبت به اين ستيزهجويي و ترورها نشان دادند. پس از آن انتخابات و با كاهش خطر ستيزهجويي داخلي، مردم در مسير پرسشگري داخلي و در نتيجه كاهش اعتماد و افزايش انتقادها قرار گرفتند، لذا به يكباره مشاركت از 74درصد در مهر ماه سال 1360 به 55درصد در سال 1364 تنزل پيدا ميكند.
اگر پاسخ مناسبي به اين انتظارات داده نميشد به احتمال قوي اين كاهش مشاركت در انتخابات سال 1368 هم ادامه مييافت ولي به علت پايان جنگ و افزايش اميد از خلال وعدههاي آقاي هاشمي، جلوي كاهش گرفته شد و مشاركت در همان 55درصد باقي ماند، ولي چون رقابتي نبود افزايشي را شاهد نبوديم.
انتخابات سال 1360 و به ويژه 1364 اين ويژگي را داشتند كه در شرايط جنگي و حتي موشكباران برگزار شد، از اين رو به نظر ميرسد كه كاهش مشاركت رايدهندگان در سال 1368 كه پس از جنگ بود، نشان داد كه موشكباران اگر حس اعتماد و مسووليت در مشاركت را افزايش نداده باشد، كمتر نكرده است.
سال 1372 اوضاع تغيير كرد. رقابت بسيار محدودي شكل گرفت، آقاي توكلي رقيب آقاي هاشمي شد. اگر اين رقابت نبود، احتمالا ميزان مشاركت به زير 40درصد ميرسيد، زيرا اعتماد بسيار كم شده بود و مهمتر اينكه چشمانداز اميدبخشي نيز وجود نداشت، ولي با شكلگيري رقابت نيمبند؛ مشاركت افت چشمگيري نداشت. رقابت به صورتي بود كه آقاي هاشمي فقط 63درصد آراي مأخوذه را به دست آورد كه حدود 32درصد آراي كل مردم ايران بود و اين كمترين نسبت راي به يك رييسجمهور بود.
ميزان مشاركت نيز فقط 51درصد بود كه كمترين ميزان در تمامي ادوار انتخابات رياستجمهوري محسوب ميشود. اين مشاركت كم، بيمنطق نبود. پس از آن است كه طي دو سال 73 و 74 بالاترين نرخ تورم يعني صددرصد را در مجموع دو سال شاهديم و اعصاب مردم را بههم ريخت.
مطالب مرتبط
مطالب پیشنهادی