تبلیغات
تبلیغات تبلیغات
  • خانهبین الملل
  • کد خبر : 8823
  • تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۵۱
  • پ

    اردوگاه آشویتس

    «قبل از پایان جنگ بعد از این که شکست آلمان قطعی شد، افسران اس اس تقریبا همه اسناد و مدارک مربوط به این اردوگاه را سوزاندند و از بین بردند و از این‌ رو درباره تعداد دقیق کسانی که به این اردوگاه برده و در آن کشته شدند و نیز دین و ملیت آنان نمی توان با قاطعیت صحبت کرد.»

    به گزارش عصر گیلان، روزنامه اعتماد نوشت: «آشویتس یکی از مشهورترین نمادهای توحش نازی هاست. هر چند این اردوگاه نه در خاک آلمان که جایی در جنوب لهستان نزدیک شهری به همین نام قرار دارد (آلمانی ها و لهستانی ها واژه آشویتس را متفاوت با یکدیگر تلفظ می‌کنند.) تا قبل از ۱۹۳۹ یکی از پادگان های ارتش لهستان محسوب می‌شد اما بعد از اشغال این کشور اداره آن به دست نازی ها افتاد.

    آنها هم زیر نظر سازمان اس اس این اردوگاه را توسعه دادند و از چنین روزهایی در ژوئن ۱۹۴۰ به بعد برای مقاصد خودشان به کار گرفتند. در آغاز فقط برخی مخالفان حزب نازی و معترضان به اشغال لهستان را در آن نگه می‌داشتند، سپس گروه‌گروه اسرای جنگی را به آنجا بردند و بعدتر هم عده زیادی غیر نظامی – مرد و زن – را برای بیگاری به آنجا منتقل کردند. ناگفته نماند که قبل از پایان جنگ، بعد از این که شکست آلمان قطعی شد، افسران اس‌اس تقریبا همه اسناد و مدارک مربوط به این اردوگاه را سوزاندند و از بین بردند و از این‌ رو درباره تعداد دقیق کسانی که به این اردوگاه برده و در آن کشته شدند و نیز دین و ملیت آنان نمی‌توان با قاطعیت صحبت کرد.

    اما بر اساس همین اندک شواهد موجود و روایت شاهدان و بازماندگان آنجا، در این که تعداد کشته‌ها بسیار زیاد بود و اکثریت‌شان یهودی بودند تردیدی وجود ندارد. برآورد می‌کنند که حداقل چند صد هزار نفر در آشویتس مُرده باشند. بسیاری را همان بدو ورود خود نازی‌ها کشتند، چون ضعیف به نظر می‌رسیدند و به درد کارکردن نمی‌خوردند. دیگران هم یا در اتاق گاز، یا بر اثر بیماری و گرسنگی و کار در شرایط سخت جان باختند. (طبق یکی از ‌گزارش‌های موجود در سایت خبری دویچه‌وله از هر قطاری که به آشویتس می‌رسید فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد اسیران را برای کار زنده می‌گذاشتند. اما آنان که «به زندگی محکوم شده‌ بودند» معمولا بیشتر از سه ماه دوام نمی‌آوردند. شرایط وحشتناک کار که روزانه تا ۱۵ ساعت طول می‌کشید، یا سرما و گرسنگی و بیماری، خیلی زود آنان را از پای درمی‌آورد.)

    عده‌ای هم که سالم‌تر و قوی‌تر بودند موش آزمایشگاهی نازی‌ها شدند. همه آنها هم مردند. آشویتس را نیروهای شوروی آزاد کردند و همان‌ها هم بودند که چندی بعد به اولین روایت‌ها از این اردوگاه شکل دادند. سربازان شوروی که بیشترشان جوانانی کم‌سن و سال بودند از دیدن بازماندگان اردوگاه مبهوت شدند. آنان لباس سربازی پوشیده و چند هزار کیلومتر از خانه و شهرشان دور شده بودند و بیشترشان «احساس مرد بودن» داشتند اما برای دیدن آشویتس، برای مواجهه مستقیم با این گوشه تاریک از زندگی بشر آماده نبودند.

    شاید هیچ تجربه‌ای نمی‌توانست آنان را برای مواجهه با چنین چیزی آماده کند. پریمو لوی، یکی از مشهورترین بازماندگان آشویتس، که هنگام ورود سربازان ارتش شوروی – به خاطر تب شدید ناشی از مخملک – در بیمارستان اردوگاه بستری بود، می‌گوید آن سربازان با نگاهی عجیب و تا حدی خجالت زده به اجسادی که آنجا رها شده بودند و به چند نفری از ما که هنوز زنده بودیم، نگاه می‌کردند. نه سلامی از آنان شنیدیم و نه لبخندی روی لب‌شان دیدیم. به نظرم هم به ما حس ترحم داشتند و هم این که احساس گناه می کردند؛ احساس گناه از این که اصلا چرا چنین جنایتی اتفاق افتاده است.»


    لینک کوتاه :
    کپی لینک
    نظـر شما
    نظـرات کاربران برای این مطلب را دنبال کنید ...

    برای نمایش نظـرات کلیک کنید
      ۰ نظـر ثبت شده
    تبلیغات تبلیغات
    ویدیوها
    روایت تصویر